راز های پیشوای بزرگ (هیتلر)

راز های پیشوای بزرگ (هیتلر)

اتو اسکورزنی در کتاب خود جنگ ناشناخته می نویسد : 

طبیعی است که سربازی که برای میهنش می جنگید،درک کند که اروپا درمعرض خطر هولناکی قرار دارد و بخواهد که به پیروزی نایل شود. سر انجام شهرهای آلمان نیز هدف هواپیماهای انگلیسی و آمریکایی قرار گرفتند . از ماه مه ۱۹۴۲ هزاران بمب افکن برفراز کلن و سپس اسن ، دوئیسبورگ ، هامبورگ ، مانهایم ،دورتموند و چندین شهر دیگر تخم ویرانی و مرگ پاشیده بودند . فقط کارخانه های ما موردحمله قرارنمی گرفتند.فرشی از بمب ها ده ها هزار زن و کودک را قتل عام می کرد . درژوئیه ۱۹۴۳ پس از آنکه هواپیماهای دشمن 9000 تن بمب انفجاری و آتش زا بر روی هامبورگ ریختند شهر مانند مشعل شعله ور می سوخت . دشمن انتظار داشت با این کار ملت آلمان راعلیه حکومتش به قیام وادار کند و یک انقلاب به سبک بلشویکی آلمان را وادار به تسلیم کند . 

این نظریه ای بود که ف. لیندمن مشاور روانشناسی نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا در 30 مارس ۱۹۴۲ به چرچیل داده بود .طبق این نظریه ۵۲ شهر آلمان با بیش از صدهزارجمعیت باید با خاک یکسان می شد . 



اتو اسکورزنی فرمانده کماندوهای آلمان نازی

در نظرمورخان آینده بی شک عجیب به نظرمی رسد که هیتلر بمب اتمی را نساخت درحالی که از نظر تئوری و عملی امکان ساختن آن را از سال 1938 داشت ! در واقع در اوخر آن سال بود که پروفسور اوتوهان و پروفسور اشتراسمان آزمایش شیمیایی شکافتن اتم را انجام دادند. هان در 1944 جایزه نوبل شیمی را دریافت کرد .پس از جنگ بسیاری از فیزیکدانان آلمانی اعلام داشتند که با تمام قوا کوشیده اند که هیتلر به بمب اتمی دست نیابد . به عقیده من اگر این اشخاص راست گفته باشند ، کارشان به هیچ وجه موجب افتخار نیست . اما در این زمینه واقعیت چیز دیگری است . 

ملاقات با هیتلر

از سال 1939 توجه هیتلر به امکانات شکفت انگیزی که در نتیجه شکافتن اتم در اختیارش قرار می گرفت ، جلب شد . من اطلاع دارم که در پائیز 1940 گفتگوی مفصلی در این خصوص با دکتر تت وزیر تسلیحات به عمل آورد . عقیده او هیچ گاه تغییر نکرد .فکر می کرد استفاده از نیروی اتمی در مقاصد جنگی مترادف با پایان بشریت خواهد بود .آلبرت اشپر در کتابش موسوم به در قلب رایش سوم که در 1969 منتشر شد ناچار اذعان می کند که هیتلر ازچشم انداز اینکه در دوران زمامداری او کره زمین تبدیل به ستاره ای شودکه در شعله آتش می سوزد به هیچ وجه خشنود نبود . در اینجا مایلم یک خاطره شخصی را نقل کنم : 

در سال ۱۹۴۴ به قرار گاه کل هیتلر احضار شدم . حمله آردن در حال تدارک بود و پیشوا می خواست دستورات اولیه را درباره عملیات گریفون به من بدهد . در آن هنگام گفتگوهای زیادی درباره سلاح های سری آلمان می شد و دکتر گوبلز در این کار نقش مهمی داشت .شایعات عجیبی درباره ساختن و حتی موجود بودن سلاح های شگرف و نابود کننده رواج داشت . گفتگو از سلاح وحشتناکی بود که بر پایه رادیو اکتیو مصنوعی قرار داشت .من بدون آنکه کارشناس فیزیک اتمی باشم می دانستم که امکان دارد با آزاد کردن انرژی اتمی اورانیوم یک بمب انفجاری ساخت . چیزی که در این مورد توجهم را جلب کرده بود ،حمله خرابکارانه به کارخانه آب سنگین نروژ در اوایل 1943 و بمباران هایی بود که درپائیز بعد به کارخانه مزبور آسیب شدید وارد کرده بود.افزون برآن یکی از کشتی های ما که آب سنگین حمل می کرد ، غرق شده بود . 

وقتی به قرار گاه کل رسیدم ، به من گفتند هیتلر بیمار و بستری است ، با وجود این مایل است فوراً با من گفتگو کند . تصور می کنم یکی از معدود دیدارکنندگان و شاید تنها دیدار کننده ای بودم که پیشوا در بستر بیماری پذیرفت . قیافه هیتلر بسیار تغییر کرده بوده ، لاغر شده ولی ذهنش همچنان روشن و تیز بود . از اینکه مرا در چنین حالتی می پذیرد معذرت خواست و خواهش کرد در کنار بسترش بنشینم . آنگاه هدف های استراتژیکی و تاکتیکی حمله آردن وتصور ذهنی خود را از عملیات گریفون به سرعت برایم تشریح کرد . 

دربرابرخود مردی را می دیدم که حتی الامکان از زینت و تجملی که می گفتند به اوشخصیت می دهد عاری بود.به تدریج که صحبت می کرد ازصدای کلفت ولی متعادل و آرام او قدرتی تلقینی ناشی می شد که نظیر آن را کمتر دیده بودم . اظهار داشت به رغم همه خیانت ها و بی لیاقتیها ، سر انجام ارتش آلمان به پیروزی دست خواهد یافت . حمله آردن موفق خواهد شد و در ضمن سلاح هایی با تکنیک جدید و واقعا انقلابی دشمن را به کلی غافلگیر خواهدکرد . 

بی درنگ در ذهن خود بین آنچه درباره نروژ می دانستم ، سخنرانی ها و مقالات دکترگوبلز و مطالبی که پیشوا به من گفت ارتباط برقرار کردم . خود به خود و بدون آنکه هیتلر سوالی کرده باشد ، گفتگو از شایعاتی کردم که درباره رادیو اکتیویته مصنوعی و استفاده احتمالی آن رواج داشت . هیتلر نگاه درخشان و تب دارش را به من دوخت و گفت : 

اسکورزنی می دانی که اگر انرژی ای که از تشعشات اتمی مصنوعی آزاد می شود به عنوان جنگ افزار مورد استفاده قرار گیرد پایان کره زمین خواهد بود ؟!

هیتلر ادامه داد . اثرات آن می تواند وحشتناک باشد . همین طور است. فرض کنیم که این تشعشات اتمی بتواند تحت کنترل قرار گیرد و سپس به عنوان جنگ افزار به کار رود ، باز اثرات آن به منتها درجه وحشتناک خواهد بود.درگزارش دکتر تت خواندم که تنها یکی از این بمب هایی که رادیو اکتیویته اش تحت کنترل قرار دارد ، قدرت تخریبی اش از لحاظ تئوری معادل سنگ های آسمانی که در آریزونا ، سیبری و نزدیکی دریاچه بایکال سقوط کرده اند ، خواهند بود .یعنی در شعاع ۵۰ کیلومتری هر موجود زنده ای ،نه تنها انسانی بلکه حیوانی و گیاهی را نابود خواهد کرد و این پایان جهان خواهد بود . وانگهی ، چگونه می توان این راز را پنهان نگاه داشت ؟ غیر ممکن است . 

نه، هیچ ملتی ، هیچ گروهی از افراد متمدن وجداناً نمی تواند چنین مسئولیتی را به عهده بگیرد اگر به عنوان معامله متقابله نیز دست به چنین کاری بزند ، خودش نابود خواهد شد . تنها اقوامی نظیر آنهایی که در آمازون و سوماترا زیست می کنند ، شانس زنده ماندن خواهند داشت . 

این اظهار نظرهایی که پیشوا کرد ، شاید تنها یک دقیقه طول کشید .اما وقتی در اوت 1945که به تازگی بازداشت شده بودم ، آگاه شدم که دو بمب اتمی بر روی هیروشیما و ناگازاکی پرتاب شده است آن هم بی نتیجه ، چون امپراتوری ژاپن قبلا شرایط صلح را از آمریکا پرسیده بود بی اختیار به یاد این یک دقیقه افتادم .در کتابی خواندن تحت عنوان بریتانیا و انرژی اتمی که تاریخ رسمی سازمان تحقیقات اتمی انگلستان از 1939تا ۱۹۴۵ می باشد ، خانم مارگارت گوینگ تصریح می کند که در میان پیشگامان ساخت بمب هایی که بر هیروشیما و ناگازاکی پرتاب شد ، شماری پناهندگان آلمانی از جمله پایرلس ، فریش ، روتبلات و دیگران وجود داشته اند و نیز کلاس فوکس که بعد ها به جرم تسلیم اسرا اتمی به شوروی محکوم به زندان شد . 

خانم گوینگ می گوید بسیاری از دانشمندانی که در انگلستان کار می کردند از آلمان آمده بودند . اوپنهایمر و زیلارد کارشناسان بزرگ اتمی آمریکا نیز در آلمان و در دانشگاه گوتینگن تربیت شده بودند 

به عقیده من طرز فکر هیتلر با خلق و خوی هنرمندانه اش نمی توانست با دکترینی مطابقت داشته باشد که هدفش پیروی ویرانگر نیروهای زنجیرگسسته بود . 

با این همه و به رغم اینکه پیشوا به کارشناسان ما دستور داده بود که تحقیقات خود را درجهت نابودی بشریت ادامه ندهند ، فیزیک اتمی به هیچ وجه در آلمان مورد سهل انگاری قرار نگرفته بود . از این روصدها کارشناس اتمی که به زیر پرچم احضار شده بودند ، در 1942 جمع آوری و در آزمایشگاه ها به کار گمارده شدند . 

هیتلر که در جنگ جهانی اول خودش مورد اصابت گاز جنگی قرار گرفته بود ، همواره جنگ شیمیایی را محکوم می کرد . اما می ترسید که چنین جنگی به آلمان تحمیل شود.شیمی دانان ما نوع جدیدی گاز کشف کرده بودند که اکنون می دانیم هرگونه دفاعی در برار آن غیر ممکن بود ؛ گاز تانوم ؛ اما هیچ کس در آلمان حتی درآلمان در حال سقوط هم درصدد استفاده از آن بر نیامد ...

این بود صلح طلبی هیتلر و یارانش در ارتش نازیسم و رایش سوم .اما در پایان جنگ تاراجی منظم و به طور قطع بزرگترین چپاول تاریخ صورت گرفت .اختراعات و نقشه های آلمان به وسیله کامیون وقطار وکشتی و هواپیما به شرق وغرب برده شد . سپس کارشناسان آلمانی اسیر، خودشان این مدارک را پیدا کردند و توضیحات لازم رابه متخصصان فنی کشورهای فاتح دادند.آمریکایی ها بدون رودرباستی اقرارکردند که منافعی که از این بابت عایدشان شد ، چندین برابر هزینه جنگ را تامین کرد.اماخود جنگ ؟ 


ما اسرار ساختن سلاحی را که اجازه داد جنگ در آسیا [ژاپن] را با پیروزی پایان دهیم در توبره خود هیتلر پیدا کردیم !


بگذارید این خوشمزگی چرچیل را در کنفرانسی در 1952 در آمریکا نقل کنم : 
ژنرال آیزنهاور نیز پس از جنگ اظهار داشت : اگرآلمانی ها شش ماه زودتر سلاح های جدید و-۱ و و-۲ را در اختیار داشتند ، حمله به کشورشان غیر ممکن می ش


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: